English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (864 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
slid U اهسته رفتن
entrain U اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
pace U با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
paced U با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
paces U با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
redundant U که بدون از بین رفتن اطلاع قابل حذف است
goose step U رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
slanted U کج رفتن کج کردن
slants U کج رفتن کج کردن
slant U کج رفتن کج کردن
to start [for] U شروع کردن رفتن [به]
mopping up U پاک کردن رفتن
to take a walk U گردش کردن یا رفتن
cabbage U کش رفتن رشد پیدا کردن
cabbages U کش رفتن رشد پیدا کردن
set on U پیش رفتن حمله کردن
to push off U شروع کردن بیرون رفتن
walked U گردش کردن پیاده رفتن
walks U گردش کردن پیاده رفتن
duck U زیر اب رفتن غوض کردن
ducked U زیر اب رفتن غوض کردن
duckings U زیر اب رفتن غوض کردن
ducks U زیر اب رفتن غوض کردن
walk U گردش کردن پیاده رفتن
get a wiggle on <idiom> U عجله کردن با شتاب رفتن
put off U تاخیر کردن طفره رفتن
pierces U رخنه کردن فرو رفتن
get off U روانه کردن عقب رفتن از
get on U پیش رفتن کار کردن
to go on U جلوتر رفتن سلوک کردن
pierce U رخنه کردن فرو رفتن
to go along U همراه رفتن همراهی کردن
fluctuates U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
drifting U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifted U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
to go places U گردش کردن [رفتن به جاهای دیدنی]
fluctuated U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
waste U بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
bypass U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
drift U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
nose dive U ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
bypassing U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypasses U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassed U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
wastes U بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
drifts U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
fluctuate U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
To quibble and equivocate. U پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
boot out <idiom> U اخراج کردن ،کسی را مجبوربه ترک یا رفتن کردن
tramp U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
to go to U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
tramps U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
marched U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
march U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marches U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marching U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
to abscond [from] <idiom> U ناگهان ترک کردن [در رفتن ] [اصطلاح مجازی]
seesaw U بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
to go away U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
tramped U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
sinuating U حرکت کردن به طور قیقاجی قیقاج رفتن
To quicken ones pace . U قدمهای خود را سریع تر کردن ( تندتر راه رفتن )
to go on a picnic U بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
lead the way <idiom> U جلو رفتن ونشان دادن مسیر،راهنماییی کردن
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
turn out <idiom> U بیرون کردنکسی ،کسی را مجبور به ترک یا رفتن کردن
still hunting U روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
extends U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
to go one better U برکسی پیش دستی کردن روی دست کسی رفتن
extend U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
to jink [colloquial] [British English] U در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
to keep pace with something <idiom> U با چیزی برابر راه رفتن [یاد گرفتن] [تغییر کردن] [اصطلاح]
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
embark U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
receded U پس رفتن
twiddle U ور رفتن
niggled U ور رفتن
twiddled U ور رفتن
niggles U ور رفتن
to fall away U پس رفتن
niggle U ور رفتن
to fall away U رفتن
short-changing U کش رفتن
recede U پس رفتن
short-change U کش رفتن
short-changed U کش رفتن
retracting U تو رفتن
short-changes U کش رفتن
snipping U کش رفتن
snipped U کش رفتن
filching U کش رفتن
to peter out U پس رفتن
filches U کش رفتن
filched U کش رفتن
filch U کش رفتن
twiddling U ور رفتن
to go to mess U رفتن
to go to the bottom U ته رفتن
snip U کش رفتن
crawled U رفتن
retracts U تو رفتن
to go back ward U پس رفتن
to go backward U پس رفتن
to go bang U در رفتن
twiddles U ور رفتن
retires U پس رفتن
jauk U ور رفتن
glom on to U کش رفتن
to take to ones heels U در رفتن
to foot it U رفتن
pilfers U کش رفتن
retire U پس رفتن
sinks U ته رفتن
swipe U کش رفتن
swiped U کش رفتن
swiping U کش رفتن
to fall short U کم رفتن
To go U رفتن
pilfering U کش رفتن
to fly off U در رفتن
abstract U کش رفتن
abstracting U کش رفتن
abstracts U کش رفتن
nim U کش رفتن
fribble U ور رفتن
to boil over U سر رفتن
pilfer U کش رفتن
pilfered U کش رفتن
to flow over U سر رفتن
sink U ته رفتن
mog U رفتن
snitch U کش رفتن
to whisk away or off U رفتن
to sleep fast U رفتن
retracted U تو رفتن
to skirt along the coast U رفتن
snitching U کش رفتن
retrograde U پس رفتن
betake U رفتن
fall into a rage U از جا در رفتن
crawl U رفتن
to get over U رفتن از
to make ones getaway U در رفتن
go U رفتن
snitched U کش رفتن
goes U رفتن
retract U تو رفتن
snitches U کش رفتن
to get away U رفتن
crawls U رفتن
to get one's monkey up U از جا در رفتن
make off U در رفتن
puttered U ور رفتن
putter U ور رفتن
to d.deep in to U فر رفتن در
departure U رفتن
departures U رفتن
regress U پس رفتن
to hang back U پس رفتن
to run off U در رفتن
regressed U پس رفتن
to pair off U رفتن
snook U کش رفتن
go off U در رفتن
bleneh U پس رفتن
hang around U ور رفتن
pullback U پس رفتن
receding U پس رفتن
recedes U پس رفتن
puttering U ور رفتن
putters U ور رفتن
admit U رفتن
hedged U در رفتن
meddles U ور رفتن
break loose U در رفتن
shrinks U اب رفتن
Recent search history Forum search
1postside
1Potential
1strong
1لطفا بیاین دنبالمون
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com